سلام
امروز میخوام درباره موزه ارتباطات بنویسم
ممکنه بگین چرا این موزه در جوابتون میگم که هم معماری این ساختمون و دوس دارم هم اینکه درسته الان عصر ارتباطاته و خیلی راحت میتونین با هرکسی که میخواین حرف بزنین و یا اخباری رو بگیرین ولی بلاخره باید بدونیم در گذشته این ارتباط چگونه بوده و چه ابزاری داشته
اول درباره موقعیتش بگم ، خیابان امام خمینی باغ ملی
کلا دسترسی بش خیلی راحته که میتونین از مترو هم استفاده کنین، ایستگاه امام خمینی پیاده شین و و یه ذره پیاده روری و بعدشم که باغ ملی و میبینین
قبل اینکه وارد موزه بشم فک میکردم که یه فضای خیلی معمولیه اما از بدو ورود جذابیاتاشو به رخ کشید.
از طاق ضربی ورودی تا نورگیر جذاب داخل موزه .
بعد از وارد شدن به داخل موزه ، از پله هایی که در سمت راست بود بالا رفتیم و در روبه روبهرومون یه راهرو بود و در سمت راست آن چیزی که مارو جذب کرد،زندگی نامه معمار موزه ، نیکلای مارکف ، بود.
بزارین اقای مارکف رو با یکی از کارای خوبشون یعنی دبیرستان البرز تهران معرفی کنم که جزء اولین کاراشون هم محسوب میشه.
یک معمار روسی مقیم ایران بودن که سال ۱۸۸۲ میلادی در تفلیس به دنیا آمدن و در سال ۱۹۵۷ در تهران درگذشتن.
در ادامه ی راهرو یکی از اتاق هایی که منو به خودش جذب کرد ، تمبر بود
اونجا بود که من فهمیدم چقدر نامه نوشتن و این چیزا رو دوس دارم
رفتیم طبقه بالا ، انگار یه ساختمانه متفاوتی بود .
یه سقف چوبی که دور تا دورش پنجره های رنگی و بازی نور و سایه.
به نظر من نمونه ای از معماری ایرانی اسلامیه از طاق هایی که استفاده کرده تا شیشه های رنگی و الگوبرداری از حیاط مرکزی.
حس سکوت و ارامشی که فضا داره با نور های رنگی که روی زمین و دیوارا میوفته ادم و مبهوت میکنه.
در کل امروز حس و حال خوبی رو توی این موزه تجربه کردم که به شدت پیشنهاد میکنم ببینینش
درباره معماری خونه های ایرانی در زمان های گذشته یه نکته جالب وجود داشته اینم توجه به اقلیم بوده.
یعنی با توجه به شرایط اقلیمی در هرمنطقه خانه ها معماری خاص خودش رو داره که این خوش نکته جذاب ماجراس
مثلا در شمال کشور که از نظر اقلیم جزء مناطق معتدل و مرطوب هست و بارش آن زیاده سقف خانه ها شیب دار بوده یا از عنصر ایوان جهت تهویه هوا و جلوگیری از ورود آب باران استفاده میشده.
جالبی ماجرا این جاست که قطعا برای رسیدن به این تجربیات هم کلی ازمون و خطا کردن
الان میخواییم ویژگی خونه هایی که در اقلیم گرم و خشک هستن و بررسی کنیم :
در ابتدا از اقلیم گرم و خشک حرف بزنیم که میدونیم در این اقلیم بارش کم ، رطوبت کم ،اختلاف دمای روز و شب زیاد ،تابستان های بسیار گرم و زمستان های بسیار سرد
حالا معماران با در نظر گرفتن این مشکلات اقلیمی ، راه کار هایی جهت ایجاد اسایس حرارتی در محیط خانه کردند.
برای مثال استفاده از بادگیر جهت خنک کردن فضای داخلی که معمولا در زیر آن یک حوضچه بوده و باد از روی آب حرکت میکرده و خنک میشده
یا مثلا خانه های خود را در دل خاک میساختن که هم خانه در برار تابش افتاب در امان باشه هم خنک تر باشه و از خاکی که در هنگام خاک برداری خارج میکردن به عنوان مصالح استفاده میکردن
نکته دیگ زمستان نشین و تابستان نشین هست.
زمستان نشین در قسمت شمالی زمین برای استفاده از نور مطلوب جنوب و تابستان نشینن در قسمت جنوبی برای استفاده از نور شمال تو پرانتز بگم که نور شمال در اصل روشنایی هست و تابش قوی ای نیس.
استفاده از مصالح با ظرفیت گرمایی بالا جهت جذب گرما در طول روز و پس دادن آن در شب که سردتر است .
اکثر سقف خانه به صورت گنبدی بوده زیرا هوای گرم سنگین بوده و بالا میرود و هوای خنک که سبک بوده پایین می ماند پس موجب خنک شدن فضای داخلی خانه در تابستان میشده.
خانه ها به صورت درون گرا بودن یعنی دارای حیاط مرکزی بودن و پنجره روبه بیرون نداشتن و پنجره ها روبه حیاط بوده.
خب بحث دیگری که معماری خانه ها را در این اقلیم تحت تاثیر قرار میداده بحث مذهب و فرهنگ بوده
که استفاده از سلسله مراتب در خانه ها میتونه به این دلیل باشه.
این بخشی از ویژگی خانه ها در اقلیم گرم و خشک بود .اگرچه هرکدام از خانه ها در هر اقلیمی دارای
ویژگی های متفاوتی هستن.
بنابراین ویژگی های اقلیمی نقش خیلی زیادی در شکل گیری معماری بنا ها در زمان گذشته بوده
منبع:ابنیه سنتی قبادیان
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است. بهطور کلی میتوان معماری ایرانی را در این ۵ اصل یاد شده توسط محمد کریم پیرنیا مشاهده کرد.
در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمانسازی نکنند و از اسراف پرهیز میکردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات میشدهاست. در قرآن آمده مؤمنان، آنانکه از بیهودگی روی گردانند».
در زیگورات چغازنبیل از ۱۲۵۰ پیش از میلاد، میتوان کاربرد کاشی را دید. در این ساختمان، اِزاره دیوارها را با کاشی آبی آمود کردهاند. چون هنگام رفت و آمد مردم، برخورد به پای دیوار بیشتر بودهاست، و چون خشت در برابر باران آسیب میدیده، نمای ساختمان را با آجر پوشاندهاند.
همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهرهگیری میکردند و آن را پر از نقش و نگار میکردند. این تکههای رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی میشدند. کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو میریزد، به ویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویهای یکرنگ باشد، بازسازی بخش کنده شده دشوار میشود و کار دو زنگ در میآید؛ ولی هنگامی که تکهتکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است.
مردم محوری به معنای رعایت تناسب میان اندامهای ساختمانی با اندامهای انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمانسازی است. در ایران هم مثل مکانهای دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه به اندازهای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازهای پهناور بوده که شایسته پذیرایی باشد.
معماران ایرانی تلاش میکردند ساخت مایهٔ مورد نیاز خود را از نزدیکترین جاها به دست میآوردند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به ساختمایهٔ جاهای دیگر نباشد و خودبسنده» باشند. بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام میشده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر» درمیآمدهاست و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایهٔ آن در دسترس بودهاست.
معماران ایرانی بر این باور بودند که ساختمایه باید بوم آورد» یا ایدری» (اینجایی) باشد. به گفتهٔ دیگر فرآورده (محصول) همان جایی باشد که ساختمان ساخته میشود و تا آنجا که شدنی است از امکانات محلی بهرهگیری شود.
برای نمونه در ساخت تخت جمشید بهترین را از یک کان (معدن) در نزدیکی دشت مرغاب به دست میآوردند و با ارابههای چوبی به پارسه میرساندند. این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبر خشتی به کار میبردند. فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بودهاست.
باز برای نمونه، در محلهٔ شارستان یزد، زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رُس و پایینتر از آن، جنسی به نام چلو یا کرشک است که لایهای بسیار سخت است. معماران خاک رُس را برداشته و روی لایهٔ سخت، با همان خاک ساختمان میساختند.
بدین گونه شاید بتوان انگیزهٔ بنیادی بهرهگیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به خودبسندگی» در ساختمانسازی دانست.
واژهٔ نیارش» در معماری گذشتهٔ ایران بسیار به کار میرفتهاست. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه (مصالح) شناسی گفته میشدهاست.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه میکردند و آن را از زیبایی جدا نمیدانستند. پیمون»، اندازههای خردو یکسانی بود که در هرجا در خور نیازی که بدان بود به کار گرفته میشد. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را دربارهٔ نااستواری یا نازیبایی ساختمان از میان میبرده، چنانکه یک گِلکار نه چندان چیرهدست در روستایی دور افتاده میتوانست با به کار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده.
یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونهای معماری ایران را درونگرا ساختهاست. معماران ایرانی با سامان دهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد.
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد. خانههای درونگرا در اقلیم گرم و خشک، همچون بهشتی در دل کویر هستند، فضای درونگرا مانند آغوش گرم بستهاست و از هر سو رو به درون دارد.
بخش بیرونی، آذینهای بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغها، نیز درونگرایی را پاس میداشتند. کوشکها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز میشدند. بیشتر خانههای غربی یا شرق آسیا چنین هستند
ویژگی معماری غیرقابل انکار آثار و ابنیهای مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که ریشهای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی –فلسفی این سرزمین دارد.
درونگرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینهٔ خاطر و آرامش اصیل در درون، به نظمی موزون و متعالی رسیدهاست. بهطور اعم و بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی، به وجود آورنده اساس فضا است.
منبع: کتاب سبک شناسی استاد پیرنیا
درباره این سایت